ممنونم به خاطر پاسخگویی سریعتون
1)تا جایی که یادمه تو دوره لیسانسم سر یکی از کلاسایی که استادمون خیلی بهمون استرس وارد می کرد قرار بود کوییز بدیم (بعدازظهرم بود) که یهو سر وصدای شکمم بلند شد به طور وحشتناکی شوکه شده بودم به رو خودم نیاوردم گفتم شاید اصلا اشتباه می کنم وقتی دیدم دوستم هم داره از خنده منفجر می شه فهمیدم که نه واقعیت داره اونروز وقتی دیدم این مشکل غیرقابل کنترله برگمو خالی دادم و اومدم بیرون.
از اونروز به بعد همش همین مشکل رو داشتم صبحا مشکلم کمتر بود چون قبل از رفتن به کلاسام به خاطر ترس از این اتفاق چند بار دستشویی می رفتم که کاملا تخلیه بشم البته بازم سر کلاسام اذیت بودم اما اتفاق خاصی نمی افتاد البته بگم که توی همین سال سرماخوردگی های مکرر داشتم
در ضمن همیشه حس می کردم یک چیزی شبیه به شاید یک کرم
داخل شکمم راه می ره و قلپ قلپ می کنه اون اوایل هم احساس درد بدی داخل روده ها می کردن انگار که در حال کشیده شدن بودن اما الان بیشترین مشکلم همین احساس عدم تخلیه، نفخ زیاد و سر وصداست
2) بله اکثر مواقع خروج مدفوع دارم اما فقط دفعه اول زیاد هست دفعات بعدی کمتر هست (البته بعضی وقتا هم هست که داخل دستشویی نه خروج گاز و نه خروج مدفوع ندارم که به محض بیرون اومدن دوباره حس بدی دارم) بعداز نهار هم اغلب مدفوع زیادی هست
3) تا اون جایی که یادمه اصلا برام مترونیدازول و بیسموت تجویز نکرد چون همونطور که گفتم گفت مشکلت روانیه هیچ وقت هم آنتی بیوتیک مصرف نکردم چون اوایل حس می کردم مشکلم به خاطر خوردن بیش از حد اموکسی سیلین به خاطرسرماخوردگیها بوده
4) نمی دونم شاید دلیلش همون سرماخوردگی ها یا استرسی بودن خودم یا ... اما دلیل خاصی به نظرم نمیاد